أَیْنَ الْأَنْجُمُ الزّاهِرَةُ...؟

اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ

أَیْنَ الْأَنْجُمُ الزّاهِرَةُ...؟

اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ

مهدویت-2

جمعه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۵۶ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه:
طبق آیات و روایات پرتعدادی که داریم، می دانیم که یک دوره زمانی قبل از آمدن انسان ها به دنیا وجود داشته است به نام عالم ذر که قسمتی از عالم برزخ هست. در این دوره تمام انسان های طول تاریخ از ابتدا تا آخر در غالب بدن های ذره ای وجود داشته اند و خدای متعال امتحانی برپا می کند و اتشی که نمی دانیم از چه جنسی بوده برپا شده است و فرمان عبور از آن صادر شده است. آنان که سبقت گرفتند شدند السابقون، آنان که با تاخیر و شاید تردید رفتند شدند اصحاب الیمین و آنان که مخافت کردند شدند اصحاب الشمال... در اون زمان خدای متعال از گروه های مختلف عهد و میثاقی می گیرد که ناشی از تابیده شدن انوار مختلف به آن بدن هاست. و اهدافی بزرگ را پیمان می گیرد. یعنی این دنیا فرصتی مجدد است برای اصلاح رفتارهایمان... برای رشدمان... برای جبران گذشته و برای عزم در انجام پیمان هایمان. وضعیت ما در عالم ذر نسبت به دنیا را می توان مانند یک باشگاه رزمی در نظر گرفت. باشگاهی که همه ما در آن هستیم و حالا عده ای آمده اند و قصد مبارزه دارند، مربی همه را می نشاند کنار زمین مسابقه و دانه دانه صدا می کند. همه ما شاهد مبارزه ان فرد هستیم و نقاط ضعف و قوت او را می بینیم. آن فرد تا مدتی مبارزه می کند و بعد فرصت او تمام می شود و مربی نفر بعد را روانه می کند... آن زمین مسابقه دنیاست، حریف رزمی ابلیس، فضای کنار زمین عالم ذر و تماشگران در نوبت بدن های ذره ای ما که یکی پس از دیگری نوبتشان می شود و روانه دنیا می شوند.
 

وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنّا کُنّا عَنْ هذا غافِلینَ (اعراف-172)

و (به خاطر بیاور) زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آنها را برگرفت؛ و آنها را گواه بر خویشتن ساخت؛ (و فرمود:) «آیا من پروردگار شما نیستم؟» گفتند: «آری، گواهی می‏دهیم!» (چنین کرد مبادا) روز رستاخیز بگویید: «ما از این، غافل بودیم؛ (و از پیمان فطری توحید بی‏خبر ماندیم)»!

وَ إِذْ أَخَذَ اللّهُ میثاقَ النَّبِیِّینَ لَما آتَیْتُکُمْ مِنْ کِتابٍ وَ حِکْمَةٍ ثُمَّ جاءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ قالَ ءَ أَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ عَلی ذلِکُمْ إِصْری قالُوا أَقْرَرْنا قالَ فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَکُمْ مِنَ الشّاهِدینَ (آل عمران-81)

و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که خداوند، از پیامبران (و پیروان آنها)،پیمان مؤکّد گرفت، که هرگاه کتاب و دانش به شما دادم، سپس پیامبری به سوی شما آمد که آنچه را با شماست تصدیق می‏کند، به او ایمان بیاورید و او را یاری کنید! سپس (خداوند) به آنها گفت: «آیا به این موضوع، اقرار دارید؟ و بر آن، پیمان مؤکّد بستید؟» گفتند: «(آری) اقرار داریم!» (خداوند به آنها) گفت: «پس گواه باشید! و من نیز با شما از گواهانم.»

وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِیِّینَ میثاقَهُمْ وَ مِنْکَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ إِبْراهیمَ وَ مُوسی وَ عیسَی ابْنِ مَرْیَمَ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ میثاقًا غَلیظًا (احزاب-7)

(به خاطر آور) هنگامی را که از پیامبران پیمان گرفتیم، و (همچنین) از تو و از نوح و ابراهیم و موسی و عیسی بن مریم، و ما از همه آنان پیمان محکمی گرفتیم (که در ادای مسؤولیت تبلیغ و رسالت کوتاهی نکنند)!

 

در آیه اول خدا بنی آدم یعنی عموم انسان ها را مخاطب قرار می دهد و پیمان عالم ذر که من باب ربوبیت خودش بوده است را یاداوری می کند. البته با توجه به روایات ذیل این آیه شجره ربوبیت در پیمان مطرح بوده است و محبت و ولایت عترت نیز جز مصادیق پیمان بوده است... اما فعلا راجع به آن صحبت نمی کنیم. طبق این آیه کمترین میزان پیمان که برای کل انسان ها مطرح شده است ربوبیت خداوند بوده است.

اما در ایه دوم قضیه خیلی جدی تر می شود. این بار خداوند دسته ای خاص از انسان ها که در همان عالم انتخاب شده اند را مخاطب قرار می دهد. این پیمان که مخاطب آن انبیا هستند سه مرحله دارد. اول دورانی که خداوند انبیا را به نقطه ای می رساند که در آن نقطه مهمترین عطایی که به شما داده می شود موضوع کتاب و حکمت است. لَما آتَیْتُکُمْ مِنْ کِتابٍ وَ حِکْمَةٍ . نه اینکه کل یک کتاب را به هرکدام از انبیا عطا کند. بلکه طبق واژه "من" به هرکدام از انبیا بخشی از یک کتاب داده می شود. یک کتاب واحدی وجود دارد که بخشی از آن به هرکدام از انبیا داده می شود. طبق این فراز از آیه دوران انبیا(ع) دوران عطای کتاب و حکمت بوده است. به عنوان مثال در زمان نوح(ع) این همه شیاطین فتنه کردند، این همه نوح(ع) را زدند اما تنها چیزی که برای نوح (ع) مهم بوده است، بهترین بودن برای دریافت کتاب و حکمت بوده است. زیرا او با این دو عنصر باید بتواند ماموریت هایی در آینده را انجام دهد. قسمت دوم پیمان می فرماید ثم= پس از مدتی، بعد از همه شما یک رسولی خواهد آمد که شما را تصدیق می کند. این دوره برای انبیا قرار نیست اتفاقی بیفتد. اما دوره ای دیگر هست که مشخص می کند اصلا چرا باید به انبیا کتاب و حکمت داده شود. در قسمت سوم خداوند می فرماید بعد از آمدن این رسول باید به او ایمان بیاورید و او را نصرت کنید. درواقع این آیه از ایمان و نصرت رسول الله پس از آمدن او صحبت می کند. آن ایمانی که رسولان نسبت به پیامبر اکرم داشته و در انجیل و تورات و ...گفته اند در این آیه مطرح نیست. این قسمت از آیه از نوعی از ایمان صحبت می کند که مربوط به بعد از آمدن رسول است. واضح است که بعد از اسلام تا کنون نصرت پیامبر اکرم توسط انبیا اتفاق نیفتاده است و این آیه مربوط به مقطعی عظیم در آینده است. یعنی نصرت خلیفه رسول، مهدی(عج) که همان نصرت رسول است. به نظر می رسد باید تعریفی از نبوت ارائه کرد که به دوران آخرالزمان ربط داشته باشد. تعریفی از نبوت که هدف آن متصل به آخرالزمان و نصرت پیامبر باشد.

حالا شاید بشود پلی میان قسمت اول و قسمت سوم این پیمان برقرار کرد... اگر خداوند کتاب و حکمت را ب انبیا ندهد، انبیا چطور اون ایمان و نصرت عظیم در آخرالزمان را انجام بدهند؟ ایمانی که در صحنه عظیم آخرالزمان بخواهد چنان استقرار داشته باشد که آن نصرت عظیم از درون آن شکل بگیرد. ( تازه آنجا هم به چالش کشیده می شود... حَتّی إِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا فَنُجِّیَ مَنْ نَشاءُ وَ لا یُرَدُّ بَأْسُنا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمینَ (یوسف 110) تا آنجا که رسولا مایوس شدند و گمان کردند که به آن ها دروغ گفته شده است... و در این هنگام یاری ما به سراغ آن ها آمد... یعنی صحنه چنان سنگین می شود که حتی خواص انبیا یعنی رسولان هم در ان صحنه آخرالزمان کم می آورند)

جالب است! یهودیان نیز در تلمود خودشان گفته اند که تمام دوران نبودت انبیا برای ماشیح بوده است...

این آیه دقیق ان را مطرح می کند. تمام دوران انبیا برای اینکه لتومنن به و لتنصرنه... نبوت برای مهدویت... حالا به نظر می رسد باید نگاه هایمان را عوض کنیم... خدایا سربازان مهدی تو انبیا هستند...

خدایا انبیا در دوران رجعت ها بر می گردند تا خلیفه رسول را نصرت کنند... کاش ما فرهنگ جامعه مان را برای بازگشت آن ها آماده کنیم... خدایا اگر انبیا و ایمان عظیمشان برای سربازی مهدی توست پس ایمان های نداشته ما کجای پازل تو هست...؟

و اما در ایه سوم... آنجا که خواص از انبیا یعنی رسولان و خواص از رسولان یعنی اولوالعزم من الرسل مخاطب پیمان قرار می گیرند و میثاقی عزیم از آن ها گرفته می شود...

همان پیمانی که فرمود:

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَال‏: فَثَبَتَتِ الْعَزِیمَةُ لِهَؤُلَاءِ الْخَمْسَةِ فِی الْمَهْدِی‏

عزم برای این پنج نفر در مهدی (عج) تثبیت شد...

پ.ن: مهدی جان... ای کسی که کل دوران انبیا سپری شد تا سربازان تو در عمق آماده شوند... ای کسی که انبیا سربازان شمایند... کوچکی های ما کجا و سربازان عظیم شما کجا... امید ما فقط به این است که جامعه مان را بهشت کنیم و تقدیمتان کنیم... که سفره ای برایتان به پهنای عالم پهن کنیم و به همه نشاند بدیم که سفره شما هیچ چیز کم ندارد...

اما شما با همه ی عظمتتان خودتان گفتید که خوب رفیقی هستید...

تولدتان مبارک باشد حضرت بابا... حضرت رفیق...(به مناسبت نیمه شعبان 94 نوشته بودمش...)

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۱۶
علی...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی