أَیْنَ الْأَنْجُمُ الزّاهِرَةُ...؟

اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ

أَیْنَ الْأَنْجُمُ الزّاهِرَةُ...؟

اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ

قسوره...

دوشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۲۲ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

دنیا:

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکافِرینَ یُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِکَ فَضْلُ اللّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللّهُ واسِعٌ عَلیمٌ(مائده 54)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد؛ بزودی خداوند جمعیّتی را می‏آورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند؛ آنها در راه خدا جهاد می‏کنند، و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند. این، فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) می‏دهد؛ و (فضل) خدا وسیع، و خداوند داناست.

این همان آیه ایست که بعد از نزول آن اعراب از پیامبر رحمت(ص) پرسیده بودند، کدام قوم؟ پیامبر(ص) هم دستان مبارکش را روی شانه سلمان گذاشته بود که سلمان و قومه...

اصلا خدا از همان ابتدا تکلیف خیلی چیزها را با اعراب روشن کرده بود، گفته بود که شما درقبال ولایت درست رفتار نمی کنید و خدا جای شما قومی را میاورد که حافظ دین باشند...

آن روز که زنان مدینه عزم عیادت فاطمه(س) را کرده بودند، مادر مهربان امت بغضش را خورده بود و گفته بود:"  من صبح کردم در حالی که نسبت به دنیای شما کاره و به مردانتان خشمگینم. آنان را از دهان خویش به دور انداخته و در اثر تعمق در افکار و حرکتشان به شدت بغضشان را در دل گرفتم... آنان در عذاب الهی پیوسته در آتش خواهند بود... وای بر آنان، کسی که به راه حق حرکت می کند سزاوار پیروی است یا آنکس که راه نیافته باید از دیگری راهنمایی بگیرد؟! شما در اثر این انتخاب بد، به جای شیر از پستان شتر خلافت، باید خون بدوشید و با زهر زندگی مسموم گردید و گرفتار استبداد و ستمگری باشید...

و اما اینطرف را که نگاه می کنی پیامبر(ص) را می بینی که یکبار فرموده بود ایمان و بار دیگری فرموده بود علم، اگر در ثریا هم باشد مردانی از سرزمین فارس به آن می رسند... پدر مهربانی ها را می بینی که رو به کارون ایستاده بود و فرموده بود در این منطقه مردانی خواهند آمد که از کوه ها سخت ترند... اصلا حسین(ص) را می بینی که از ایران گذشته بود و حالا قرار است بازهم در این سرزمین رجعت کند... راستش را بخواهی یکجورایی انگار که شده باشد سرزمین مادری... و آخرش خزانه دار همه ی خزانه های عالم خودش آمد تا قدم هایش لشکری عظیم را که پیامبر آمدنش را از خراسان وعده داد بود آذوقه رسانی کند...خود خودش آمد تا قوم سلمان را پر از نور کند و حرمش بشود مامن بغضهایی که روی دل هایی خسته مانده... و همه اینها قرار بود از زمانی شروع شود که امام کاظم(ع) فرموده بود:" وَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عِیسَى عَنْ أَیُّوبَ بْنِ یَحْیَى الْجَنْدَلِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع قَالَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ یَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّیَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَا یَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا یَجْبُنُونَ وَ عَلَى اللَّهِ یَتَوَکَّلُونَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ‏"؛  مردی از اهالی قم، مردم را به سوی حق دعوت می کند. گروهی با او هم پیمان می شوند که مانند پاره های آهن هستند، بادهای تند قدم هایشان را نمی لغزاند، از نبرد و دفاع ترسی ندارند و از آن خسته نمی شوند، و توکلشان بر خدا است."

این ها فقط بخش کوچکی از حرف هایی هستند که نشان می دهد سی و اندی سال می شود که وظیفه آن قوم شروع شده...همان قومی که جوان های بیست ساله اش هم روزی پشت لباس هایشان نوشتند "می روم تا انتقام سیلی زهرا(س) بگیرم...". می دانی کدام وظیفه؟

همان وظیفه که او، سی و اندی سال پیش گفته بود که: بدانید که مبارزه ما سه مرحله دارد: اول، اسلامی کردن ایران، دوم، اسلامی شدن کشورهای اسلامی، سوم، اسلامی شدن جهان. آن روز است که به مولا عرض کنیم: مولا! جهان منتظر قدوم مبارک شماست

همان وظیفه که قرآن فرموده بود: إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ (انبیاء-92)

همانا امتتان واحد است درحالیکه من تربیت کننده این ماجرا باشم. پس بندگی کنید، در این تربیت تا امت واحد شوید...

حالا فقط کافیست این روزها چشم بگردانیم که و چه بسیار نشانه‏ای (از خدا) در آسمانها و زمین که آنها از کنارش می‏گذرند، و از آن رویگردانند...

اللّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ...َ این روزهای عالم حکایت از نوری عظیم دارد که ماجرایی عظیم را ولایت می کند... روزهایی که هزاران باره وجود امام حی را یادآوری می کند...

حالا برنامه ملک عالم تغییر کرده است و انگار نوبت آن رسیده است که امت واحده به محوریت ایران شکل بگیرد... حالا نوبت آن رسیده تا آن بدن واحد با سری به نام ایران شکل بگیرد... شاید این روزها اگر نگاه کنی می بینی که به شعاع بزرگی اطراف کشورت همه جا نا امنی هست و درگیری... اما وقتی از این منظر نگاه کنی می بینی که دستی عظیم چه ماهرانه همه چیز را رو به جلو حرکت می دهد... ماجرای اربعین را که نگاه میکنی حیرت می کنی از این نور عظیم... بیست و چند میلیون آدم چطور همه اختلاف هایشاد یادشان می رود و فقط به سوی یک چیز به نام  امام، حرکت می کنند... عربستان را می بینی که چطور حالا نوبتش رسیده است که جایش را با قوم فارس عوض کند... عراق؛ لبنان، یمن،بحرین، مصر، فلسطین و... انگار که مانند بچه ای شده اند که مادری به نام ایران باید هوایشان را داشته باشد...انگار که شده اند جزئی از ایران، دست و بازوی ایران، همه ی دنیا انگار که خراب شده اند سرشان تنها و تنها به یک جرم آن هم اینکه دست یا علی داده اند با ایران... حالا وقتش رسیده است که "قسوره" همان شیر پرقدرت تشکیل شود...

بیاییم بیدار شویم... جالب است اخیرا شنیدم که به بچه های حزب الله لبنان می گویند ایرانی... به شیعیان عربستان می گویند عجم... الله اکبر، حالا انگار جبه حق فقط یک اسم دارد... ایران! کاش این وعده الهی ا یادمان بشد و تصمیم های امروزمان موجب سرافکندگی در قبال این وظیفه عظیم نباشد... کاش یادمان باشد که ما باید همان قومی باشیم که در راه خدا از سرزنش هیچ ملامتگری نم هراسیم... کاش یادمان باشد ما باید همان قومی باشیم که از جهاد خسته نمی شویم... 

          ادامه دارد...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۱۹
علی...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی