أَیْنَ الْأَنْجُمُ الزّاهِرَةُ...؟

اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ

أَیْنَ الْأَنْجُمُ الزّاهِرَةُ...؟

اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ

شمس الشموس

چهارشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۲۰ ق.ظ

به طور معمول، برای شناخت و درک مقامات معنوی و صفات یک شخص، انسان قبل از بیان ان صفات برای او باید یک پیش زمینه مناسب برای مخاطب خود فراهم نماید تا درک صفت و فهم ارتباط آن با موصوف برای او ممکن گردد. به عنوان مثال وقتی به کسی گفته میشود که فلان شخصی آیت الله العظمی است؛ اگر او با این موضوع اشنا نباشد که آیت الله به چه کسی میگویند و یا اینکه اصلا آیت الله العظمی به چه معناست؛ چون شناختی نسبت به مطلب ندارد نمی تواند ارتباط میان لفظ آیت الله العظمی و موصوف آن را فهم کند؛ و این توصیف برای او بی معنا خواهد بود. تا اینکه کسی برای او توضیح بدهد که کسی که درون این وادی جلو برود و بنا را بر تقوا و علم بگذارد؛ آرام آرام در علوم خدایی رشد می کند تا اینکه مصداقی خفیف از برخی صفات خداوند می گردد و آنگاه که به اوج این ماجرا برسد؛ در این هنگام به ان شخص «ایت الله العظمی» گفته خواهد شد. در این صورت اگر مخاطب گام اول را بفهمد، آنگاه آیت الله العظمی بودن آن شخصی را نیز فهم  می کند. این مثال برای فهم تصاویر نوری اهل بیت عصمت و طهارت (ع) بیان گردید؛ یعنی در حوزه نورانیت اهل بیت (ع) و نور بودن ایشان و همچنین صفات نوری شان، کسی که هنوز نور و مصباح هدی بودن را برای امام معصوم (ع) قائل نیست؛ چگونه میتواند ستاره بودن و ماه بودن ایشان را درک کند که حالا بخواهد شمس الشموس بودن را برای حضرت قائل باشد. شمس الشموس یعنی چه؟ اگر کسی بخواهد معنای آن را فهم کند، ابتدا باید به مفهوم و مصداق خورشید نگاه کنند. چرا که اگر انسان معنای شمس را فهم نکند؛ بدون شک معنای شمس الشموس را نیز نخواهد فهمید. پس مقدم بر فهم شمس الشموس، فهم شمس است. همچنین اگر قرار باشد که شمسی فهم بشود، قبل از آن باید معنا و مصداق قمر فهمیده شود که به چه معناست؟ همین طور است فهم نجم نسبت به قمر و اگر بخواهیم نجم را بفهمیم قبل از آن باید چراغ را بفهمیم و بدانیم که مصباح (چراغ) چیست و چه کاری انجام می - دهد؟! و اینکه بالاخره اهل بیت (ع) مصادیق کدام یک از این مفاهیم هستند. در رابطه با مصباح باید گفت که اولین کار آن روشن کردن پیرامون فرد است تا جایی که فرد بتواند مسیر خود را پیدا کند؛ مسیر مناسب را از مسیر نامناسب تشخیص داده و بتواند اشیاء مورد نیاز خود را پیدا کرده و با حرکت از درون مسیر به مقصد نهایی خود برسد؛ یعنی هدایت می شود. پس فعل چراغ، روشن کردن پیرامون است که سبب آن هدایت و رسیدن به مقصد مورد نظر می باشد. این معنا به ترتیب برای نجم (ستاره) و قمر (ماه) و شمس(خورشید) نیز کاربرد دارد؛ و اهل بیت (ع) همه این صفات هستند. لکن ما چقدر از مفهوم این صفات، نورانیت ایشان را فهم کرده ایم؟ و تا کدام درجه از آن را درک نموده ایم؟ به عنوان مثال اگر کسی بگوید: من ۳ تا اربعین به کربلا سفر کرده ام و هنگامی که خیل کثیر مردمان را دیدم که با چه شوقی به سوی امام حسین (ع) می روند؛ جاذبه نوری امام (ع) را نتیجه گرفتم. من به کربلا رفتم تا آنجا این موضوع را در وجود خودم تبدیل به یک معرفت کنم؛ و اکنون با گوشت و پوست و خونم درک می کنم که امام (ع)«مصباح هدی» هستند و چگونه قلوب محبان و شیعیان خود را به سوی ولایت هدایت می کنند. این نوع اعتقادی که فرد نسبت به امام (ع) پیدا کرده است خیلی قیمت داشته و می توان گفت که این فرد نسبت به صفت «مصباح هدایی» امام (ع) معرفت دارد و در مقابل او کسی قرار دارد که صرفاً درباره مصباح هدایی امام حسین (ع)، حدیث خوانده است. پس این دو شخص در فضیلت با یکدیکر یکسان نیستند و تفاوت بسیاری میان آن دو وجود دارد. اهل بیت عصمت و طهارت (ع) علاوه بر این که چراغ هدایت هستند؛ ستاره، ماه و خورشید نیز هستند و حضرت ابوالفضل (ع) هم که مانند یک خورشید می درخشند و واقعاً خورشید است. از این جهت که نورش را از امام حسین (ع) می گیرد قمر است؛ اما از جنبه حیطه نورافشانی و شدت نورافشانی یک خورشید است و همچنین حضرت زینب (س) و فاطمه معصومه (س) یک خورشید هستند؛ پس اگر ابوالفضل (ع)، زینب (س) و علی اکبر (ع) خورشید باشند! امام حسین (ع) چه هستند؟اینجا است که مفهوم «شمس - الشموس» معنا پیدا می کند. اگر آنها خورشید هستند ایشان خورشید خورشیدها است که البته همه اهل بیت (ع) شمس الشموس می باشند؛ اما فعل خورشید چیست؟ سبب آن چه می باشد؟ همان طور که پیشتر گفته شد، مصباح یعنی چراغ پر نوری که هدایت از آن تشعشع می کند. یعنی نورافکن و یا خورشیدی که دیگران تحت نور ان هدایت میشوند، به چه سمتی؟ به سمت ظهور صحنه های اطراف و حرکت در این ظهورات و رسیدن به مقصد مورد نظر و همان طور که وقتی خورشید طلوع می کند، روز واقع می شود، نتیجه پرداختن به نور «مصباح هدی»، برپایی صحنه های ظهور و ظهور منتقم آل محمد (ص)، امام زمان (عج) خواهد بود. اهل بیت (ع) همگی نور هستند و با توجه به این که ایشان ابعاد پایینتر و جسم دنیایی نیز دارند ولی خود فرموده اند: o اللة خلقنا من نوره و خلق شیعتنا منا». یعنی امام (ع)، جنبه های وجودی مختلفی از جمله: جنبه مادی، جنبه برزخی، جنبه روحی و جنبه های نوری دارد. در روایتی، امام صادق (ع) می فرمایند: «ان الله سبحانهٔ تفرد فی وحدانیته ئم تکلم بکلمه"، همانا خداوند سبحان پیوسته تنها بود تا این که پس از گذشت زمانی بسیار طولانی کلمه ای و صادره ای را صادر کرد «فصارت نورا» و آن کلمه تبدیل به نور شد، «ثم خلق من ذلک النور محمد و علیا و عترته (ع)» سپس با گذشت زمانی طولانی، از آن نور محمد و علی و عترتش (ع) را خلق کرد، «ثم تکلم بکلمهٔ فصارت روحا» سپس کلمه و صادره ای را صادر کرد و آن کلمه تبدیل به روح شد، «و اسکنها فی ذلک النور و آسکنه فی ابداننا» و آن کلمه را در آن نور ساکن کرد. روحی که درون نور بود را در بدن های پایین تر ما ساکن فرمود: «فنحن روح الله و کلمته...» پس ما روح الله و کلمهٔ الله هستیم. در این روایت علاوه بر بعد نوری و خلقت نورانی اهل بیت (ع) به ابعاد پایین تر ایشان نیز اشاره شده است. لکن اگر قرار باشد ظهور در عالم اتفاق بیفتد. این ماجرا ارتباط مستقیم با اشراق نور امامت امام (ع) دارد؛ یعنی به حساب شمس الشموس بودن عترت (ع) است که سرانجام "روز" یعنی یوم الله ظهور واقع می گردد. لذا اگر در حدیث منظور از «واللیل اذایغشی» را «دنیا و دولت ابلیسی» معنا کرده. و منظور از «والنهار اذا تجلی» را «یوم الله ظهور و دولت حق» میخوانند. دلیلش همین موضوع است؛ چرا که با اشراق بیشترِ خورشیدِ وجودِ امام (ع) در پایان شب دنیا، صفات، صحنه ها و وقایع عالم تا محدوده ای مشخص ظاهر و ظاهرتر شده و یوم الله ظهور واقع می گردد که به آن زمان حقاً می توان گفت: «و اشرقت الارض بنور ربها» یعنی زمین (در زمان ظهور) به وسیله خورشید رب (از لیل و تاریکی در آمده و) نورانى وروز می گردد؛ یعنی چه؟ امام صادق (ع) در ذیل این آیه می فرمایند: «... قال: رب الارض یعنی امام لارض» ؛ منظور از «رب الارض» در این آیه خورشید امام (ع) است، یعنی ظهور نورامامت امام (ع) که شمس هستند در پایان دنیا و  شب عالم، روز شده و ناپیداهای شب، ظاهر و عیان میشود. حقایق پشت پرده عالم تا محدوده ای به ظهورات عینی و محسوس می رسد و در فضایی از ظهور صفات و صحنه ها ظهور امام زمان (عج) اتفاق خواهد افتاد. از این رو است که به امام رضا (ع) شمس الشموس گفته می شود؛ از بابِ شدتِ نورافشانیِ نقشِ ایشان در هدایتِ عالم، به سویِ ظهورِ مهدی (عج) می باشد؛ هرچند که تمام اهل

بیت (ع) شمس الشموس هستند. ارتباط این موضوع از آنجا معلوم میشود که واژه شمس الشموس در روایات، به طور خاصی، فقط درباره دو نفر از اهل بیت (ع) بیان شده است که نفر دوم ایشان امام زمان (عج) می باشد، «السلام علیک یا شمس الشموس  السلام علیک یا مهدی الارض...» سلام بر تو ای خورشید خورشیدها و سلام بر تو ای هدایت کننده زمین. شاید دلیل این امر این باشد که امام رضا (ع) وظایفی خاصی در رابطه با ظهور مهدی (عج) بر عهده دارند و شمس الشموس بودن دیگر امامان معصوم (ع) نیز در همین راستا خواهد بود؛ اما همین اهل بیت (ع) که شمس الشموس هستند در قبال رسول الله (ص) قمر می باشند، یعنی به حساب شدت نور و تأثیرگذاریشان بر عالم، شمس اند؛ و در مقایسه با بهترین ها یعنی با ابوالفضل ها، زینب ها و معصومه ها شمس الشموس اند؛ اما در مقایسه با رسول الله (ص) قمرند.


منبع: قسمتی از "فضائل نور" از نرم افزار "خورشید مشرق" محصول شرکت "مطلع فجر صادق"

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۰۴
علی...

نظرات  (۱)

۲۱ آذر ۹۴ ، ۱۳:۳۷ یکی مسلمان
سلام خیلی قشنگ بود انشاءالله ماهم به معرفت امام برسیم
پاسخ:
سلام
ان شاءالله...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی