أَیْنَ الْأَنْجُمُ الزّاهِرَةُ...؟

اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ

أَیْنَ الْأَنْجُمُ الزّاهِرَةُ...؟

اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ

نور...

جمعه, ۸ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۰۸ ق.ظ

اللّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فی زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ یَکادُ زَیْتُها یُضی‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلی نُورٍ یَهْدِی اللّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَضْرِبُ اللّهُ اْلأَمْثالَ لِلنّاسِ وَ اللّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیمٌ (35)

خداوند نور آسمانها و زمین است؛ مثل نور خداوند همانند چراغدانی است که در آن چراغی (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابی قرار گیرد، حبابی شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان، این چراغ با روغنی افروخته می‏شود که از درخت پربرکت زیتونی گرفته شده که نه شرقی است و نه غربی؛ (روغنش آنچنان صاف و خالص است که) نزدیک است بدون تماس با آتش شعله‏ور شود؛ نوری است بر فراز نوری؛ و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت می‏کند، و خداوند به هر چیزی داناست.

فی بُیُوتٍ أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ اْلآصالِ (36)

این نور به اذن خدا در خانه هایی هست و وقتی چیزی وارد این خانه ها می شود آن را رفعت می دهد... خانه ‏هایی که نام خدا در آنها برده می‏شود، و صبح و شام در آنها تسبیح او می‏گویند...

رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إیتاءِ الزَّکاةِ یَخافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فیهِ الْقُلُوبُ وَ اْلأَبْصارُ (37)

مردانی که نه تجارت و نه معامله‏ای آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و ادای زکات غافل نمی‏کند؛ آنها از روزی می‏ترسند که در آن، دلها و چشمها زیر و رو می‏شود.


این سری سه تایی بی شک از دوست داشتنی ترین آیاتی ست که دیده ام... دو سالی هست که روز به روز تفسیر های عجیب و زیباتری را می شنوم...

اما خارج از این حرف ها... دلم می گیرد وقتی نگاهشان میکنم!

خانه وجود حسین(ص) همان بیتی ست که از شدت نور افشانی هنوز دستانت را حایل چشمانت نکردی از زمین کنده می شوی و رفعت پیدا می کنی... همه مان تجربه کردیم! عطر چایی های محرم که می رسد هم انگار سبک می شویم چه رسد به گریه و بعدتر عهد با حسین(ص)...

اما دلم کمی بعدتر را که می بیند عجیب می گیرد... همانجایی که هنوز مرد نشده ام انگار! آدم هایی که می آیند و نور وجود حسین(ص) چنان دلشان را از دنیا کنده است که فقط برای حسین می تازند! همان هایی که دست و پایشان گیر روزمرگی هایشان نیست... همان هایی که...

می شود اربعین ما هم بیاییم... حسین جان...؟

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۰۸
علی...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی