برگشتند...
لبخند می زدند و برایم ارزوی توفیق دیدار می کردند و بعد می گفتند... حب الحسین یجمعنا...
همین.
برایم توضیح می دادند که زمینه سازی ظهور را انگار با اربعین فهم کرده اند...
حسین جان... مولا جان...
امروز روز عهد بستن است، روز به یاد اوردن عهد است...
حسین جان...
دوباره بنا می کنیم بنای مهدی را...
تو عزممان را بیشتر و بیشتر بفرما...
فاطمه جان می بینید چقدر جمعیت پیاده امده اند برای لقاء حسین شما...؟
فاطمه جان می بینید نور حسین شما قلوب را چطور به سمت این جاده می کشاند؟ نگاه که می کنم سنی و مسیحی هم هست میان زائران...
اصلا انگار همه دارند بر محور امام عالم برای تنفس هوای عالم الحسین رهسپار می شوند... دنیا یادشان رفته است، اختلاف هایشان یادشان رفته است، اصلا جز نور حسین شما نمی بینند، جز به لقاء حسین شما فکر نمی کنند... شب ها هم راه می روند تا سبقت بگیرند، تا عزمشان را نشان دهند...
فاطمه جان! شما مادر مهربان امت هستید... اما این روزها میهمان های ویژه دارید... این شب ها هوای دل های میلیون ها آدم "یا فاطمه اغیثینی" شده است... همان ها که میانه های شب، در دل راه کناری می ایستند و سر به خاک می گذارند و با شما مناجات می کنند... همان ها که مظلومیت های امت دلشان را عجیب درد آورده، خودشان را در مقابل شما خاک می کنند و چادر مادری شما را می گیرند و های های برای عزم های مهدویشان دعا می کنند...
فاطمه جان! من که می دانم شما برای همه شان مادری کرده اید تا به اینجا رسیده اند... خود خودتان غصه تک تکشان را خورده اید تا به این سن برسند و این شب ها توی جاده های بهشتی عالم به هوای لقاء الحسین بیایند و بس... من که می دانم قول داده اید جریان مغفرت و تزکیه را خودِ خودتان بر همشان جاری کنید...
فاطمه جان! حالا از مادری شما بعید است که ما جا مانده ها را یادتون بره... می دانم مادرها هم بعضی وقت ها بعضی بچه هایشان را بیش تر دوست دارند اما فاطمه جان شما مادر مهربان همه امت هستید... شما را بخاطر همه این آدم هایی که جز لبیک به دعوت امام عالم وابستگی نداشتند، بخاطر این بچه هاتان هم که شده ما گوشه چشمی به ما بکنید... گناه داریم ها... ما هم کز کرده ایم گوشه خانه هایمان و حرکت و عزم رفقایمان را نگاه می کنیم... آخ چقدر ما هم دوست داریم نیمه های شب سر به چادر شما بزاریم و برای مهدی دعا کنیم... شما دست به سرمان بکشید و راهی مان کنید...
فاطمه جان... اغیثینی...
فاطمه جان تمام امید این شب هایمان گوش چشم شماست...
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی حضرت آیه الله العظمی امام خامنهای:
امسال شما ملاحظه کردید در اربعین حسینی میلیونها انسان در کنار هم قرار گرفتند...
آن را بزرگترین گردهمایی عالم به حساب آوردند؛ چه کسانی؟ آنهایی که دارند مسائل اسلامی را رصد می کنند... حادثه ی عجیبی بود حادثهی امسالِ اربعین کربلا. این راه را دشمنان اسلام و دشمنان اهلبیت به خیال خود مسدود کرده بودند. ببینید چه حرکت عظیمی اتّفاق افتاد!
وقتی حتّی جسم ها در کنار هم قرار میگیرد، اینجور انعکاس پیدا می کند. اگر ما با هم باشیم، کشورهای اسلامی، ملّت های مسلمان ـ سنّی و شیعه و فِرَق مختلف تسنّن و تشیع ـ با یکدیگر دل هایشان صاف باشد، نسبت به یکدیگر سوءظن نداشته باشند، سوءنیت نداشته باشند، به یکدیگر اهانت نکنند، ببینید در دنیا چه اتّفاقی خواهد افتاد؛ چه عزّتی برای اسلام درست خواهد شد! وحدت؛ وحدت
حضرت آیت الله اراکی:
اینکه امروز 20-25 میلیون نفر، که در این همایش بزرگ اربعین شرکت می کنند، حرکتی نیست که مثلا یک حزب به راه انداخته باشد یا یک دولت این حرکت را ایجاد کرده باشد یا مجموعه ای از افراد تصمیم گرفته باشند آن را بهوجود بیاورند. اصلا چنین نیست. پیادهروی اربعین، حرکتی است که از متن جامعه اسلامی، به سوی یک هدف برخاسته است.
آیت الله حائری شیرازی :
اگر میخواهید نهال دوستی بکارید ،
اربعین را به عنوان پرچم کشتی تمدن اسلام به عالم نمایش دهید .
باید جهانیان را به این باور رساند که تمدن غرب منشا دشمنیها و جداییها و تمدن مهدوی منشأ محبت و الفتهاست . آنچه امروزه در اربعین شاهد آن هستیم پیام اسلام برای آینده و بشریت است.
حضرت آیت الله اراکی:
اربعین، حرکت افرادی است که همه چیزشان را برای سیدالشهدا فدا میکنند. این حرکت، چند خصوصیت دارد. یکی اینکه حرکت اربعین جهتدار است. یعنی همه بهسوی حسین(علیه لسلام) میروند. همه جهتها به سمت حسین است. یعنی این حسین است که آنها را به حرکت درمیآورد. حسین کیست؟
حسین(علیه السلام) تجسم ارزشهای محمدی(صَلَوَاتُ اللهِ وَ سَلَامُهُ عَلَیًهِ) است.
«حُسَیًنٌ مِنِّی وَ اَنَا مِنً حُسَیًنٍ»
این تعریف حسین بن علی در یک کلمه است. یعنی حسین، رسولالله است. با همه خوبیهایی که رسولالله داشته. با همه کمالاتی که در وجود حضرت رسول اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَیًهِ وَ آلِهِ) بوده. حسین اینچنین است. تمام این انرژی حرکت اربعین به این سمت است.
پس انرژی، انرژی جهتدار است. این انرژی آنچنان مولّد است و آنچنان بشر را به حرکت درمیآورد که تمام ظرفیت انسانها را بهکار میگیرد. یعنی این انرژی اگر از مردم، خون بطلبد، خون میدهند. دست بطلبد، دست میدهند، پا بطلبد، پا میدهند. سر بطلبد، سر میدهند.مال بطلبد، مال میدهند. شما چنین پدیدهای را میبینید. اگر کسی برود در این پیادهرویهای حسینی، میبیند.
حجت الاسلام و المسلمین دکتر زیبایینژاد :
جاذبۀ حرکت اباعبدالله ( ع ) بسیار زیاد است و حتی غیرمسلمانان هم با آن ارتباط برقرار میکنند . این استقبال غیرمسلمانان انسان را به یاد سخنان حاکی از آسانی ایمان آوردن افراد به حضرت حجت (ع ) میاندازد .
آیت الله حائری شیرازی :
بیداری اسلامی از راه برائت مشرکین و «أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ»
و اربعین از طریق «رُحَمآءُ بَینَهُم» ظهور و بروز میکند.
.
دکتر پیروزمند :
این کنگره اربعین نماد الگوی سیاسی میشود .
چون الگویی متفاوتی از تولید قدرت است. هم نماد الگوی پیشرفت فرهنگی است چون شما ایثار ، شجاعت ، جمعگرایی ، تواضع ، نماد این خصوصیات فرهنگی را آنجا زیاد میبینید .
هم الگوی پیشرفت اقتصادی است به دلیل این که اصلا اقتصاد اربعین از یک معادلۀ دیگری پیروی میکند . یعنی زندگی خود را وقف امام حسین علیهالسلام کرده است حتی با این که ندارد . هیچ چیزی که ندارد دستمال کاغذی میآورد چند عدد خرما میآورد . خودش هم پای این سینی خرما از صبح تا شب مینشیند و با عزت و احترام به شما میدهد .
این جریان ولایت است . جریان مدنیت متفاوت ، بر محور ولایت است این که عرض میکنیم کنگرۀ اربعین نماد جامعه آرمانی است ، چون ، آن خصوصیات جامعۀ آرمانی را به طور نسبی ، اما متبلورتر و متمرکزتر در کنگرهی اربعین میبینید .
آن خصوصیاتی که باید منتظر داشته باشد ، در کنگره اربعین ، به نحو عیانی به میزان زیادی به چشم میبینید .
همه احساس میکنند که با حضورشان تیغ در چشم دشمن آمریکا و اسرائیل و داعش میکنند .
دکتر مصطفی جمالی:
یکی از جلوه های مهم همایش اربعین ، مواجه انسان با سبک زندگی مومنانه ای است که در فضای دنیای مدرن امروز فرصتی برای انسان فراهم می آورد که مواجهه با تجربه دیگری از سبک زندگی داشته باشد .
این همایش صحنه ای زیبا از مولفه های مهم سبک زندگی را به منصه ظهور می رساند ، شادابی و نشاط بالای معنوی ، دستگیری از دیگران ، محبت و عشق به همدیگر ، رنگ باختن همه رنگهای نژادی و قومی ، عشق به دیگران ، پاکدامنی و از همه بالاتر یاد خدا و غرق شدن در موج معنوی همه اینها خبر از امکان شکل گیری سبک زندگی جدیدی در دنیای پر رنگ و لعاب و خالی از هر گونه معنویت و آرامش می باشد.
شاید بتوان بالاترین جلوه سبک زندگی مومنانه را در این همایش عظیم ، بروز بالاترین حد ایثاری باشد که از طرف میزبانان این همایش مردمی در عصر استکبارهای فردی و اجتماعی دنیای امروز به نمایش گذاشته می شود..
استاد دکتر امیدی :
هر تمدنی برای شکل گیری خود نیازمند بسترهایی است که بر اساس آن بسترها ، زمینه سازی ظهور تمدن ، نوید داده می شود . طبیعتا براساس همین بسترها است که ما می توانیم افق نهایی تمدن را شناسایی کنیم .
برخی از این بسترها این استعداد و قابلیت را دارند که وقتی به ظهور می رسند ، نمادی از آن چیزی که در آینده ، می خواهد به وقوع بپیوندد را می توان در آن دید و البته خودش نمادی ، برای آن چیزی که در آینده به ظهور خواهد رسید، می باشد .
حجت الاسلام والمسلمین انصاری بحرینی:
مساله اربعین مستقل از فرایند شکل گیری کاروان صالحین
که پس از هبوط حضرت آدم شروع شد، نیست.پس از هبوط آدم(علیه السلام) همه انبیا، به خصوص حضرت
ابراهیم(علیه السلام) ذکر می کند که خداوندا مرا به صالحین ملحق کن؛ پس صالحین یک
مجموعه خاص هستند نه صرفا کسانی که عمل صالح انجام می دهند؛ حضرت سلیمان نیز از
خداوند می خواهد که به جمعیت صالحین ملحق شود؛ حضرت یحیی، ذکریا، الیاس به خصوص
حضرت عیسی(علیه السلام) نیز چنین مبنایی را مطرح می کنند.
این کاروان میبایست همیشه در زمان غیبت
دیده شود؛ این حرکت به سوی امام حسین(علیه السلام) یک تجسد و نمونه ای از کاروانی
است که قرار است به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) ملحق شود؛ این عمل اربعین یک
کنش عملیاتی به سوی کاروان صالحین است.
حجت الاسلام والمسلمین انصاری بحرینی:
عاشورا زمان و وقت گریه کردن است؛ وقتی که
عاشورا تمام شد به دنبال این هستیم که چگونه این قیام را تازه کنیم که در اینجا
نوبت به اربعین می رسد که در این اربعین این حوزه قیامی را تازه کنیم.
اربعین به ما می گوید که پس از گریه
عاشورایی نایستیم و به دنبال حرکت بر مبنای ولایت باشیم؛ باید پیاده به دنبال امام
برویم وبا امام بیعت کنیم و با امام همراه شویم؛ این بحث همان روح دعای ندبه است
که همه ما خود را در محضر حضرت امام مهدی(عج) می بینیم.
حجت الاسلام والمسلمین انصاری بحرینی:
این مسیر اربعینی هر سال تکرار می شود؛ در عمل همه ویژگی های آن حرکت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در این حرکت اربعینی وجود دارد؛ از جمله آنها، حس امنیت است؛ وقتی انسان وارد این فضا می شود، احساس امنیت کامل می شود. از جمله این مسایل می توان به فراوانی غذا و حس سیری و عدم نگرانی از گرسنگی اشاره کرد؛ در این مسیر نیز هیچ کسی غم و غصه نان و غذا و آب و استراحت ندارد و همه چیز برای مردم وجود دارد؛ این جریان قطعا تابلو و البته مقدمه ای است برای حرکت به سوی حضرت ولی عصر(علیه السلام) است.
دکتر حسن عباسی:
در راهپیمایی اربعین ، نوع جدیدی از این قضایا وجود دارد .
این راهپیمایی عظیم ، شبیه قضیه حضرت ابراهیم ( ع ) است .
وقتی ایشان حضرت هاجر و اسماعیل را در مکه گذاشت ، از خدا درخواست می کند که دل های مردم را به سمت اینها بچرخاند . در راهپیمایی اربعین نیز دل های این همه انسان شیعه ، سنی و مسیحی و غیره ، در این حجم عظیم دسته جات به این سمت چرخانده می¬ شود .
هیچ کس هم انتظار و مطالبه ای ندارد .
این یک جزء و قطعه از این پازل کلیِ ملت سازی است .
دیروز رفتند... کز کرده بودم کنج صحن دانشگاه و نگاهشان می کردم، نگاهشان می کردم که چطور پر می کشند به سمت عالم الحسین(ع)...
برای لقاءالحسین(ع)...
یا أَیُّهَا اْلإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلی رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلاقیهِ (6-انشقاق)
ای انسان! تو با تلاش و رنج بسوی پروردگارت میروی و او را ملاقات خواهی کرد!
خدایا تو را حمد می کنیم بخاطر این آیه عظیم که در این زمان قرار دادی... خدایا تو را حمد میکنیم بخاطر این نعمت بزرگ، بخاطر این جاده نعمت که وقتی آدم ها درش قدم بر می دارند و عزم حرکت می کنند تو جریان نعمات را به سویشان سرازیر می کنی... چقدر زیبا نشان دادی که در حرکت باید بود به سمت امام عالم...
خدایا ما شهادت می دهیم تمام این ماجرای عظیم نشانه توست و فعل امام شب قدر... فعل امام حی(ع)... بار الها تو را حمد می کنیم که این ماجرا را رقم زدی تا مقدمه ای بزرگ برای ماجرایی بزرگ باشد... تا نشانمان بدی که چطور باید برای ظهور به پا خاست و زمینه سازی کرد... تا زمینه امت سازی را تو فراهم کنی، تا دست گیری برای همه را رقم بزنی...
خدایا ما جا ماندیم، اما امیدمان به چون توییست، خدایا شکرت که اجازه داده ای روحمان هرجا دلمان بخواهد حضور داشته باشد و بند به این جسم نباشد...
بار الها با اجازه ی مولایمان امیرالمومنین(ع) قلب هایمان را راهی می کنیم به سمت عالم الحسین(ع) برای لقاء الحسین... امشب شب جمعه است و همه خوبان عالم میهمان کربلا... حسین جان می شود ما را هم جز زائرانت حساب کنی؟ می دانم لیاقت نداشتیم اما مولاجان شما همانی هستید که تا آخرین لحظه هم به شمر(لع) گفتید از این کار بگذر تا من پیش مادرم شفاعتت را بکنم... شما همانی هستید که کشتی نجات نوح آیه ای کوچک از ماجرای عظیم شما بود... یابن فاطمه(ص) می شود ما را هم تزکیه کنید، ما را هم برای این ماجرای عظیم بکار بگیرید، قلب های ما را هم مشغول لقاءالحسین کنی و از دنیا بکنی... ما را برای مجرای عظیم ترین خیرات شدن و برای زمینه سازی ظهور تربیت کنید...
پ.ن:اِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی أَیّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحاتٌ أَلا فَتَعَرّضُوا لَها؛3 همانا در طول عمر شما، نسیم های الهی وزیدن می گیرد، پس بیدار باشید و خود را در معرض این نسیم ها قرار دهید.
خانم دوست مشترکمان هست، عجیب حق خواهری دارد به گردنمان!
می آید دانشگاه و می برمشان به دیدار دخترکی در دانشکده دیگر تا دل دخترک را بدست بیاورد و مقدمات خواستگاری برای یکی از رفقایم فراهم شود.
این بین تا دخترک از کلاسش بیرون بیاید و او را نشان بدهم با هم صحبت می کنیم، انقدر که اخر سر بحث بر می گردد به خودم و او هم از من می پرسد...
خدارو شکر دخترک توی همین حین می آید و نشانش می دهم و سریع از محدوده خارج می شوم. توی راه برگشت فکرم مشغول می شود...
چند واژه ای عجیب گیرم می اندازند... ادعاهایی که حالا برایم بسیار سخت شده اند انگار!
امام(ع)، احساس، تسلیم، من، او... انگار که هیچ جایگشتی از این کلمات را نتوانم کنار هم بگذارم! سعی می کنم خودم را گول نزنم و فقط اقرار کنم که خدایا من تسلیم نبودم...
فکرهایم را بلند می کنم و می گذارم زمین! می روم تا امتحان میانترم رو بدهم! آخرش شاید یک روزی حل کند درد عشق را مهندسی...!
درویش مصطفی{ شخصیت رمان من او خوانده شده در دوم راهنمایی، دوم دبیرستان، سال دوم دانشگاه}:
" به دلت شک نیار! این کار هم حکما حکمتی دارد. هیات محبان الحسین، خاص محبان حسینه، چرا؟ چون آدمِ خدا پرست، خدا را می پرسته. اگر خط و ربطش را نفهمیدی، بدان هیچ نفهمیده ای؛ بل که اصلا نفهمی. محبِ حسین، گریه اش برای حسینه. با توام فعله اصفهانی! از فتاح یاد بگیر: اگر برای پسرش حال گریه پیدا کرد، فی الفور گریه اش را وصل می کند به کربلا. راهش این است. این جور اشکتان مقدس می شود و چشم تان، ضریح. حکما چشم هم چه ادمی می شود دخیل بست. یا علی مددی!"
همینجوری یک هویی شب امتحان دلم برای علی و مهتاب تنگ می شود... نه اینکه عاشق شده باشم ها نه... چیز عجیبیست این معصومیت وجودشان... انقدری که وقتی مطمئن می شوی که حالا واقعا دیگر هیچ راهی نمانده و باقی مانده زائران کربلا هم این دو روزه دنیا را طلاق می دهند و تو ام مانده ای با کوله بار سنگینی هایت، یکهو یادت می رود سمت درویش مصطفی، می رود سمت علی و مهتاب و کافه مسیو پرنر... اصلا یاد همان خشتهای خشک شده دم کوره می افتم، همان که نوشته بود "مع" یعنی مهتاب و علی...