أَیْنَ الْأَنْجُمُ الزّاهِرَةُ...؟

اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ

أَیْنَ الْأَنْجُمُ الزّاهِرَةُ...؟

اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ

۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

به نام او...

جمعه  رفته بودم به دیدن فیلم "محمد رسول الله(ص)". توی این سال ها، ملک سلیمان(ع) و بعد تر "چ" تنها فیلم هایی بودند که وادارم کردند به سینما بروم... تا حدی که ملک را 4-5 بار در سینما دیدم...حالا بعد از مدت ها دوباره باید می رفتم...

چند نکته در فیلم خودنمایی می کرد...

معجزه:

شاید به جرات می توان گفت این اولین باری است که کسی جرات می کند و تا این حد فضای معجزه را باز می کند. فضایی که باید به آن افتخار کنیم و با تمام وجود آن را تبیین کنیم سال هاست کنج صندوقچه کتاب ها خاک می خورد... چون ما می ترسیم که اهل بیت(ع) از خدایمان نعوذبالله- بالاتر بروند...چون می ترسیم تا حرف بزنیم متهم شویم به غالیان شیعه... میان فیلم گاهی چهره اطرافیانم را نگاه می کردم و بازتاب نور از اشک هایشان کاملا مشهود بود... آدم هایی که هرچقدر هم که ژست روشنفکری و عقل کلی بگیرند آخرش هم که نام "محمد" بلند و قاطع بر زبان جاری می شود، دل هایشان می لرزد و اشک هایشان جاری...آدم هایی که هرچند غرق در زندگی های روزمره شان باشند اما وقتی صدای قرائت سوره فیل از طرف پیامبر به گوششان می رسد انگار یادشان می رود که فیلم است و می شوند کودکانی غریب که فقط دلشان برای آغوش پیامبر می تپد... آدماهایی که بیرون سینما عجیب حرص آدم را در می آورند و در جواب تمام حرف ها و احادیثی که برایشان از پیامبر می خوانی می گویند تو چه می گویی که خود پیامبر گفته است "قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی..." و دیگر گوش نمی کنند که تو چه می گویی... حالا انگار همه این چیزها را یادشان رفته است و فطرتشان عجیب عنانشان را به دست گرفته است و دل سپرده اند به کرامت نوزادی شیرخوار... انگار که همه استدلال هایشان را از یاد برده اند و عجیب نگاهشان تمنای ادامه فیلم را دارد...

یا رسول الله... ما شهادت می دهیم که شما عظیم ترین مخلوق هستید که همه و همه چیز باذن الله در دستان شماست... ما شهادت می دهیم که شما پیامبر بودید وقتی آدم(ع) بین آب و گل بود... ما شهادت می دهیم که هرچه در فضائل شما بگوییم الا معاشرالعشری از فضائل شما نیست...ما شهادت می دهیم که عیسی(ع) با تمام عظمتش بخشی از ایمانیات شما هست... ما شهادت می دهیم که شما خودتان خواستید که لباس کودکی به تن کنید و هروقت هم که می خواستید-حتی وقتی نوزاد بوده اید- از اوج عوالم هستی صادره هایی را برای تمام هستی صادر می کردید... ما شهادت می دهیم که شما صاحب رحمت اید... که همه عالم از همیشه تا همیشه محتاج دست رحمت شماست... یا رسول الله... شما برای کفار هم رحمت بودید...نگاه به رفتار آن ها نمی کردید و فقط و فقط رحمت بر سرشان جاری می کردید... حالا این امت شماست که امروز به این وضع درآمده...

 post

لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ (توبه 128)

به یقین، رسولی از خود شما بسویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است؛ و اصرار بر هدایت شما دارد؛ و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است!

می شود مثل همیشه همیشه از رفتار ما بگذرید و رحمت خودتون رو بیشتر از همیشه بر این امت جاری کنید... تا امت واحده شکل بگیرد...

با دیدن این فیلم دلم می خواهد یادمان بیاید که پیامبر ما باذن الله اختیار همه چیز را دارد... اختیار عالم فقط و فقط در دست اوست نه هیچ کس دیگر... کاش اینها بشود ایمان و در قلبهایمان جا بگیرد. آن وقت دیگر از هیچ چیز نمی ترسیم...آن وقت فقط برای او می تازیم... آن وقت شعب ابی طالب هم ساده می شود وقتی خیالت راحت باشد که صاحب تمام رزق های عالم کنارت هست و هوایت را دارد... آن وقت این ها دیگر شعار نمی شود...

برکت:

مفهوم برکت که با تولد پیامبر(ص) به تصویر کشیده شده از مغفول ترین مفاهیم این روزهای زندگی های ماست... انگار که یادمان رفته است که نور او اگر باشد برکت هست و برکت اگر باشد دیگر هیچ کمیتی مهم نیست... برکتی که تو محاسبات این روزهای زندگی هایمان بالکل فراموشش کرده ایم و یادمان رفته است و حتی دیگر مغازه دارهای قدیمی هم که می گویند "خدا برکت بده" چیزی جز لبخند تمسخر مشتری هایشان تحویل نمی گیرند...

یهود:

"...یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَریقًا مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ"

آنها به پیامبر معرفت داشتند همانطور که به فرزندانشان معرفت داشتند... اما جمعی از آنان حق را آگاهانه کتمان می کنند...

این آیه در فیلم به تصویر کشیده شده است... از این فیلم می شود بوی فتنه یهود را حس کرد...

وَ لَنْ تَرْضی عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصاری حَتّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَی اللّهِ هُوَ الْهُدی وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیرٍ (بقره 120)

هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد، (تا به طور کامل، تسلیم خواسته‏های آنها شوی، و) از آیین (تحریف یافته) آنان، پیروی کنی. بگو: «هدایت، تنها هدایت الهی است!» و اگر از هوی و هوسهای آنان پیروی کنی، بعد از آنکه آگاه شده‏ای، هیچ سرپرست و یاوری از سوی خدا برای تو نخواهد بود.

لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ قالُوا إِنّا نَصاری ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسّیسینَ وَ رُهْبانًا وَ أَنَّهُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ (مائده82)

بطور مسلّم، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهی یافت؛ و نزدیکترین دوستان به مؤمنان را کسانی می‏یابی که می‏گویند: «ما نصاری هستیم»؛ این بخاطر آن است که در میان آنها، افرادی عالم و تارک دنیا هستند؛ و آنها (در برابر حق) تکبّر نمی‏ورزند.

 

 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۲۵
علی...

آدمیزاد است دیگر!

یکهو به دلش می افتد که بزند زیر پروژه، کار، آزمایشگاه و هزار چیز دیگر... بنشیند در اتاقش و در را ببندد و شروع کند به یاد روزهای دبیرستانش چند باره، "بیوتن" بخواند و خودش هم نفهد که چرا انقدر سخت جلو می رود...؟ 




پ.ن: باید با آرمیتا حرف بزنم...


پ.ن: هی می خواهم به مناسبت دیدن فیلم محمد رسول الله(ص) چیزی بنویسم... حداقل تا قبل از اینکه برای بار دوم به دیدنش برم...اما عجیب بغض کرده ام... دریای رحمت او و حال این روزهای یمن و سوریه و عراق و ...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۰۱
علی...

به طور معمول، برای شناخت و درک مقامات معنوی و صفات یک شخص، انسان قبل از بیان ان صفات برای او باید یک پیش زمینه مناسب برای مخاطب خود فراهم نماید تا درک صفت و فهم ارتباط آن با موصوف برای او ممکن گردد. به عنوان مثال وقتی به کسی گفته میشود که فلان شخصی آیت الله العظمی است؛ اگر او با این موضوع اشنا نباشد که آیت الله به چه کسی میگویند و یا اینکه اصلا آیت الله العظمی به چه معناست؛ چون شناختی نسبت به مطلب ندارد نمی تواند ارتباط میان لفظ آیت الله العظمی و موصوف آن را فهم کند؛ و این توصیف برای او بی معنا خواهد بود. تا اینکه کسی برای او توضیح بدهد که کسی که درون این وادی جلو برود و بنا را بر تقوا و علم بگذارد؛ آرام آرام در علوم خدایی رشد می کند تا اینکه مصداقی خفیف از برخی صفات خداوند می گردد و آنگاه که به اوج این ماجرا برسد؛ در این هنگام به ان شخص «ایت الله العظمی» گفته خواهد شد. در این صورت اگر مخاطب گام اول را بفهمد، آنگاه آیت الله العظمی بودن آن شخصی را نیز فهم  می کند. این مثال برای فهم تصاویر نوری اهل بیت عصمت و طهارت (ع) بیان گردید؛ یعنی در حوزه نورانیت اهل بیت (ع) و نور بودن ایشان و همچنین صفات نوری شان، کسی که هنوز نور و مصباح هدی بودن را برای امام معصوم (ع) قائل نیست؛ چگونه میتواند ستاره بودن و ماه بودن ایشان را درک کند که حالا بخواهد شمس الشموس بودن را برای حضرت قائل باشد. شمس الشموس یعنی چه؟ اگر کسی بخواهد معنای آن را فهم کند، ابتدا باید به مفهوم و مصداق خورشید نگاه کنند. چرا که اگر انسان معنای شمس را فهم نکند؛ بدون شک معنای شمس الشموس را نیز نخواهد فهمید. پس مقدم بر فهم شمس الشموس، فهم شمس است. همچنین اگر قرار باشد که شمسی فهم بشود، قبل از آن باید معنا و مصداق قمر فهمیده شود که به چه معناست؟ همین طور است فهم نجم نسبت به قمر و اگر بخواهیم نجم را بفهمیم قبل از آن باید چراغ را بفهمیم و بدانیم که مصباح (چراغ) چیست و چه کاری انجام می - دهد؟! و اینکه بالاخره اهل بیت (ع) مصادیق کدام یک از این مفاهیم هستند. در رابطه با مصباح باید گفت که اولین کار آن روشن کردن پیرامون فرد است تا جایی که فرد بتواند مسیر خود را پیدا کند؛ مسیر مناسب را از مسیر نامناسب تشخیص داده و بتواند اشیاء مورد نیاز خود را پیدا کرده و با حرکت از درون مسیر به مقصد نهایی خود برسد؛ یعنی هدایت می شود. پس فعل چراغ، روشن کردن پیرامون است که سبب آن هدایت و رسیدن به مقصد مورد نظر می باشد. این معنا به ترتیب برای نجم (ستاره) و قمر (ماه) و شمس(خورشید) نیز کاربرد دارد؛ و اهل بیت (ع) همه این صفات هستند. لکن ما چقدر از مفهوم این صفات، نورانیت ایشان را فهم کرده ایم؟ و تا کدام درجه از آن را درک نموده ایم؟ به عنوان مثال اگر کسی بگوید: من ۳ تا اربعین به کربلا سفر کرده ام و هنگامی که خیل کثیر مردمان را دیدم که با چه شوقی به سوی امام حسین (ع) می روند؛ جاذبه نوری امام (ع) را نتیجه گرفتم. من به کربلا رفتم تا آنجا این موضوع را در وجود خودم تبدیل به یک معرفت کنم؛ و اکنون با گوشت و پوست و خونم درک می کنم که امام (ع)«مصباح هدی» هستند و چگونه قلوب محبان و شیعیان خود را به سوی ولایت هدایت می کنند. این نوع اعتقادی که فرد نسبت به امام (ع) پیدا کرده است خیلی قیمت داشته و می توان گفت که این فرد نسبت به صفت «مصباح هدایی» امام (ع) معرفت دارد و در مقابل او کسی قرار دارد که صرفاً درباره مصباح هدایی امام حسین (ع)، حدیث خوانده است. پس این دو شخص در فضیلت با یکدیکر یکسان نیستند و تفاوت بسیاری میان آن دو وجود دارد. اهل بیت عصمت و طهارت (ع) علاوه بر این که چراغ هدایت هستند؛ ستاره، ماه و خورشید نیز هستند و حضرت ابوالفضل (ع) هم که مانند یک خورشید می درخشند و واقعاً خورشید است. از این جهت که نورش را از امام حسین (ع) می گیرد قمر است؛ اما از جنبه حیطه نورافشانی و شدت نورافشانی یک خورشید است و همچنین حضرت زینب (س) و فاطمه معصومه (س) یک خورشید هستند؛ پس اگر ابوالفضل (ع)، زینب (س) و علی اکبر (ع) خورشید باشند! امام حسین (ع) چه هستند؟اینجا است که مفهوم «شمس - الشموس» معنا پیدا می کند. اگر آنها خورشید هستند ایشان خورشید خورشیدها است که البته همه اهل بیت (ع) شمس الشموس می باشند؛ اما فعل خورشید چیست؟ سبب آن چه می باشد؟ همان طور که پیشتر گفته شد، مصباح یعنی چراغ پر نوری که هدایت از آن تشعشع می کند. یعنی نورافکن و یا خورشیدی که دیگران تحت نور ان هدایت میشوند، به چه سمتی؟ به سمت ظهور صحنه های اطراف و حرکت در این ظهورات و رسیدن به مقصد مورد نظر و همان طور که وقتی خورشید طلوع می کند، روز واقع می شود، نتیجه پرداختن به نور «مصباح هدی»، برپایی صحنه های ظهور و ظهور منتقم آل محمد (ص)، امام زمان (عج) خواهد بود. اهل بیت (ع) همگی نور هستند و با توجه به این که ایشان ابعاد پایینتر و جسم دنیایی نیز دارند ولی خود فرموده اند: o اللة خلقنا من نوره و خلق شیعتنا منا». یعنی امام (ع)، جنبه های وجودی مختلفی از جمله: جنبه مادی، جنبه برزخی، جنبه روحی و جنبه های نوری دارد. در روایتی، امام صادق (ع) می فرمایند: «ان الله سبحانهٔ تفرد فی وحدانیته ئم تکلم بکلمه"، همانا خداوند سبحان پیوسته تنها بود تا این که پس از گذشت زمانی بسیار طولانی کلمه ای و صادره ای را صادر کرد «فصارت نورا» و آن کلمه تبدیل به نور شد، «ثم خلق من ذلک النور محمد و علیا و عترته (ع)» سپس با گذشت زمانی طولانی، از آن نور محمد و علی و عترتش (ع) را خلق کرد، «ثم تکلم بکلمهٔ فصارت روحا» سپس کلمه و صادره ای را صادر کرد و آن کلمه تبدیل به روح شد، «و اسکنها فی ذلک النور و آسکنه فی ابداننا» و آن کلمه را در آن نور ساکن کرد. روحی که درون نور بود را در بدن های پایین تر ما ساکن فرمود: «فنحن روح الله و کلمته...» پس ما روح الله و کلمهٔ الله هستیم. در این روایت علاوه بر بعد نوری و خلقت نورانی اهل بیت (ع) به ابعاد پایین تر ایشان نیز اشاره شده است. لکن اگر قرار باشد ظهور در عالم اتفاق بیفتد. این ماجرا ارتباط مستقیم با اشراق نور امامت امام (ع) دارد؛ یعنی به حساب شمس الشموس بودن عترت (ع) است که سرانجام "روز" یعنی یوم الله ظهور واقع می گردد. لذا اگر در حدیث منظور از «واللیل اذایغشی» را «دنیا و دولت ابلیسی» معنا کرده. و منظور از «والنهار اذا تجلی» را «یوم الله ظهور و دولت حق» میخوانند. دلیلش همین موضوع است؛ چرا که با اشراق بیشترِ خورشیدِ وجودِ امام (ع) در پایان شب دنیا، صفات، صحنه ها و وقایع عالم تا محدوده ای مشخص ظاهر و ظاهرتر شده و یوم الله ظهور واقع می گردد که به آن زمان حقاً می توان گفت: «و اشرقت الارض بنور ربها» یعنی زمین (در زمان ظهور) به وسیله خورشید رب (از لیل و تاریکی در آمده و) نورانى وروز می گردد؛ یعنی چه؟ امام صادق (ع) در ذیل این آیه می فرمایند: «... قال: رب الارض یعنی امام لارض» ؛ منظور از «رب الارض» در این آیه خورشید امام (ع) است، یعنی ظهور نورامامت امام (ع) که شمس هستند در پایان دنیا و  شب عالم، روز شده و ناپیداهای شب، ظاهر و عیان میشود. حقایق پشت پرده عالم تا محدوده ای به ظهورات عینی و محسوس می رسد و در فضایی از ظهور صفات و صحنه ها ظهور امام زمان (عج) اتفاق خواهد افتاد. از این رو است که به امام رضا (ع) شمس الشموس گفته می شود؛ از بابِ شدتِ نورافشانیِ نقشِ ایشان در هدایتِ عالم، به سویِ ظهورِ مهدی (عج) می باشد؛ هرچند که تمام اهل

بیت (ع) شمس الشموس هستند. ارتباط این موضوع از آنجا معلوم میشود که واژه شمس الشموس در روایات، به طور خاصی، فقط درباره دو نفر از اهل بیت (ع) بیان شده است که نفر دوم ایشان امام زمان (عج) می باشد، «السلام علیک یا شمس الشموس  السلام علیک یا مهدی الارض...» سلام بر تو ای خورشید خورشیدها و سلام بر تو ای هدایت کننده زمین. شاید دلیل این امر این باشد که امام رضا (ع) وظایفی خاصی در رابطه با ظهور مهدی (عج) بر عهده دارند و شمس الشموس بودن دیگر امامان معصوم (ع) نیز در همین راستا خواهد بود؛ اما همین اهل بیت (ع) که شمس الشموس هستند در قبال رسول الله (ص) قمر می باشند، یعنی به حساب شدت نور و تأثیرگذاریشان بر عالم، شمس اند؛ و در مقایسه با بهترین ها یعنی با ابوالفضل ها، زینب ها و معصومه ها شمس الشموس اند؛ اما در مقایسه با رسول الله (ص) قمرند.


منبع: قسمتی از "فضائل نور" از نرم افزار "خورشید مشرق" محصول شرکت "مطلع فجر صادق"

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۲۰
علی...

به نام او...

می گفت اگر بخواهند جایی عملیات کنند اول سر نیروی ویژه می فرستند تا هم محل عملیات را شناسایی کنند و هم آنجا را کمی آماده کنند و دست آخر برای پشتیبانی و امارت بقیه نیروها آماده باشند...

کفشداری زیر پله شماره 11! دلم می خواهد بپرم و پیرمرد خمیده را ببوسم از بس که عاشق لبخندش شده ام...! همان کفشداری که اگر از فواره گوهرشاد وقتی که رو به گنبد ایستادی هفت قدم به سمت راست بروی و بعد خودت را جمع کنی و چند قدمی را که هیچ وقت یادم نماند بشمارمشان به سمت جلو بروی! وارد که می شوی دو تا انتخاب برایت گذاشته اند! دوراهی که هیچ وقت نفهمیدم کدامشان را باید انتخاب کنم...!

می گفت من به فدای شما ای امام شب قدر که خودتان رقم زدید و آمدید اینجا تا سالها بعد امارت کنید سربازانی را که از دوریتان خسته اند و آمده اند تا بانی عملیات اشراق نور باشند...

همیشه همینجوری می شود! تا پایم می رسد به کنجی روی فرش های حرم همه ی حرف هایم یادم می رود... اصلا انگار که طبیعی ترین واکنش خلقت باشد زانو هایم جفت می شوند و من سرم را رویشان آرام می گذارم و ذهنم انگار که خالی ترین محفظه دنیا باشد سکوت می کنم...!

می گفت اصلا برای همین است که صاحب تمام خزانه های عالم آمده اینجا...می گفت مگر نشنیده اید که بزرگترین لشکر امام(ع) از ایران راه خواهد افتاد...مگر پیامبر(ص) نفرموده اند که از خراسان راه می افتد...! خزانه دار عالم آمده !قبل از عملیات ! آمده تا هرچه که نیاز دارید بهتان بدهد...!

می گویم که آخه راستش را بخواهید بحث آهو و ضمانت و این حرف ها نیست...! می گویم که بحث چیز دیگریست...! می گویم بحث نگاهتان هست...! از همان ها که یحتمل به چشمان آهو کردید...

می گفت صاحب کلمه ایجاد رفیقانه آمده تا همه چیز را بگیرد و آنچه باید را ایجاد کند...! می گفت مامون و ... بهانست! هدف چیز دیگری بوده! می گفت امام الرئوف آمده...

می گویم یابن فاطمه(س) تولدتان مبارک...! می گویم که دلمان باز برای عطرهای حرم، برای دریای نور گوهرشاد، سحرهای بهشتی...تنگ شده است...

یادم نیست که می گفت...! اما مگه نه اینکه فرمودید نمک سفره تان را هم از ما بخواهید...!

بقیش را خودتان می دانید دیگر...!

پ.ن: امشب دعا زیاد دارم، اصلا امشب مادر مهربان امت(س) شاد هستند... فاطمه جان می شود امشب دوباره لباس نو تنمان کنید، می شود عیبهایمان درون خانه خودتان اصلاح کنید؟ میشه نگذارید بقیه متوجه بشوند و خودتان مادرانه اصلاحش کنید... می شود شما ما را امشب ببرید محضر امام(ع)...؟

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۵۱
علی...